-اون شبی که اینجا.... با هم در مورد ازدواج حرف زدیم... یادته چی گفتی؟
لبهایش را به هم فشرد تا صدای خندهاش بلند نشود.
خوب یادش بود اما خودش را به فراموشی زد .
-کدوم شب؟ یادم نمیاد!
چرخش سرش را حس کرد و زمزمه آرام او گوشش را قلقلک داد:
-ازدواج فقط یه راهحل اخلاقیه برای رسیدن به چیزایی که بدون ازدواج هم راحت میشه به دست آورد... بقیهاش میشه لیست خرید و مشکلات زندگی و قرض و ...
چشم باز کرد و بیتوجه به اینکه کسی ممکن است آن دور و اطراف باشد یا نه، با لبهایش او را مجبور به سکوت کرد.
در چشمهای کهربایی پر از شیطنت و بدجنسیاش زل زد و صادقانه اعتراف کرد:
-غلط کردم رو واسه یه همچین وقتایی گذاشتن دیگه ... نه؟
نگاهی به اطراف انداخت و بعد چشمهایش را برای او باریک کرد:
-الان نظرت چیه؟
کمی فکر کرد و با همان خونسردی ذاتیاش شمرده گفت:
-ازدواج یه راهحل قانونیه برای ابراز بی واسطهی عشق به اونی که از اعماق قلب دوستش داری.
شابک: | 9786226722025 |
دسته بندی: | عمومی |
موضوع اصلی: | داستان نویسی |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
نوبت چاپ: | 1 |
وزن: | 723 گرم |
سال انتشار: | 1398 |
نگارش: | تألیف |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 669 |
پیشنهاد ما